بهرادبهراد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

بهرادسفیدبرفی

لبخند دلنشین پسر گلم..........

  بهراد نازنینم...................... اولین بار با دیدن لبخند دلنشینت وارد دنیای کودکانه ات شدم و حالا حالا هم خیال بیرون اومدن از این دنیای زیبا تو سرم نیست.آرزو میکنم لبخندت همیشه پا بر جا باشد. دوستت دارم   ...
19 ارديبهشت 1391

پیشرفت های بهراد در 11 ماهگی.....

                   بهراد عزیزم  این ماه هم شیطنتات بیشتر شده هم پیشرفتت...دیگه چند ثانیه میتونی بدون کمک ما رو پاهای توپولوت وایسی ولی چند قدمی به جلو میریو یه دفعه میوفتی این کارو خیلی دوست داری از لحظه ای که از خواب بیدار میشی دوست داری راه بری تا لحظه ای که دوباره خوابت ببره...دیگه مثل 1هفته پیش نیازی نیست واسه راه رفتنت 2تا دستاتم بگیریم با1 دست راحت راه میری و تمام لحظه های راه رفتنت میخندی مارو هم میخندونی ....ولی خسته مون کردی...اصلا نمیشینی فقط دوست داری راه بری....دیگه با هیچی بازی نمیکنی .....سر همه داد میزنی که بالاخره یکی ...
19 ارديبهشت 1391

تبریک تبریک اولین دندون پسرم در اومد...

        عزیزم از 1 هفته پیش بی قراری هات و تب کردنات شروع شد یه جورایی خیلی اذیت شدم دکتر میبردیمت شربت ،قطره نمیخوردی ....تا صبح نه تو چشم رو چشم میزاشتی نه من ....ولی الان خوشحالم که اون مروارید قشنگت بیرون زده ..... . عزیزم 18 روز از 10 ماهگیت میگذره که ریشه دندون قشنگت بیرون زده،یعنی دیگه بهراد بی دندون نیستی واین باعث خوشحالیه همه شده...........وبرای دندونت رفتیم خونه مامانی تا آش دندونی بپزیم.مامانی آش رو پخت و دایی وحید و دایی اصغر هم بین فامیلا پخشش کردن و کلی هم عکس و فیلم گرفتیم .مامانی و بابایی برات یه کفش خیلی خوشگل و یه کلاه تابستونی بهت هدیه دادن،دایی وحید و زن دایی اورینب ...
17 ارديبهشت 1391

بدون عنوان

  اگه بگم که حاضرم فداي اون چشات بشم اگه بگم بهونه ي هر نفسم تنها تويي اگه بگم قلبمو من نذر نگاهت مي کنم اگه بگم زندگيمو بذر بهارت مي کنم اگه بگم ماه مني هر نفس راه مني اگه بگم بال مني لحظه ي پرواز مني ميشي برام خاطره ي قشنگ لحظه ي وصال ميشي برام باغبون ميوه هاي تشنه وکال ميشي برام ماه شباي بي سحر ميشي برام ستاره ي راه سفر براي سعادت شبا شعرامو من داد مي زنم براي خوشبختي تو خدا رو فرياد مي زنم.......   ...
10 ارديبهشت 1391